جدول جو
جدول جو

معنی کاشی ساز - جستجوی لغت در جدول جو

کاشی ساز
کسی که کاشی سازد آنکه کاشی درست کند
تصویری از کاشی ساز
تصویر کاشی ساز
فرهنگ لغت هوشیار
کاشی ساز
کاشی پز، آنکه آجر کاشی درست می کند، کاشی تراش، کاشی ساز، کاشی گر
تصویری از کاشی ساز
تصویر کاشی ساز
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شغل و عمل کاشی ساز. توضیح کاشی سازی عبارتست از صنعت شکل بخشیدن بگل تزیین آن با لعاب و قابل دوام ساختن آن بوسیله حرارت. فرق آن با سفالسازی در این است که کاشی سازی جزئی از معماری محسوب میشود. لازمه ساختن کاشی نیز مانند سفالسازی اجرای عملیات زیر است: آماده ساختن گل شکل بخشیدن بگل تزیین آن و حرارت دادن، کار خانه و محلی که در آن کاشی سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
کسی که آجر کاشی را در ساختمان ها کار می گذارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاشق ساز
تصویر قاشق ساز
کفچک ساز آنکه قاشق سازد قاشق تراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارد ساز
تصویر کارد ساز
آنکه کارد سازد چاقو ساز
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده: (جمیع دکاکین و خانات کاشی کار دو طبقه و حمامات ویران شده اجساد قتیلان تبریزی همچنان در کوچه ها و بیوت و بازار ها افتاده بود) (عالم آرا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاغذ ساز
تصویر کاغذ ساز
کسی که کاغذ سازد کاغذ گر
فرهنگ لغت هوشیار
صنعتگر که اسباب و آت زشت و نا هموار سازد، کسی که چشم را کج کند یا بینی را در هم کشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واشر ساز
تصویر واشر ساز
آنکه واشر سازد یا آنرا تعمیر کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاولی ساز
تصویر کاولی ساز
((وُ))
صنعتگری که اسباب و آلات زشت و ناهموار سازد، کنایه از کسی که چشم را کج کند یا بینی را در هم کشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاشی کار
تصویر کاشی کار
((~. گَ))
آن که کاشی را در بنا کار گذارد، بنایی که در آن کاشی کار گذاشته شده است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماشین ساز
تصویر ماشین ساز
Machinist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
यांत्रिक
دیکشنری فارسی به هندی
যন্ত্রবিশারদ
دیکشنری فارسی به بنگالی
ช่างเครื่อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
عاملٌ في الآلات
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناشی از
تصویر ناشی از
برآمده از
فرهنگ واژه فارسی سره